یادداشت: آیا دسترسی عمومی به پیکره موجب فساد است؟
۶ آذر ۱۳۹۹
آیا دسترسی عمومی به پیکره موجب فساد است؟
پویش دسترسی عمومی به پیکره
تا کنون ۵۳ شماره از یادداشتهای کوتاه استاد دکتر علیاشرف صادقی ذیل عنوان کلّی «پژوهشهای لغوی» منتشر شدهاست. در حاشیۀ بسیاری از این یادداشتها به اینکه برخی از شواهد مورد استفاده در آنها از «پیکرۀ زبانی گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی» برگرفته شده اشاره رفتهاست. ظاهراً شواهد هیچیک از این یادداشتها یکسره برگرفته از پیکرۀ یادشده نیست، اما اگر تصور کنیم که نگارندۀ آن یادداشتها زین پس یادداشتهایی مینویسد که شواهد آنها بهتمامی از آن پیکره استخراج شدهاند، آیا یادداشتهای پیشین او از یادداشتهای سپسین ارزشمندتر خواهند بود؟[۱] پاسخ «نه»ای قاطع است که قاطعیت آن را تنها یک عامل زیر سؤال میبرد: ضعف نظام آموزش.[۲] اکنون، در روزگاری که انسان میکوشد تا حتی تحلیلهای ساده و اولیه را نیز به رایانهها بسپارد تا خود به تحلیلهای پیچیدهتر بپردازد، بسیاری از دانشجویان همچنان از آموختن شیوههای تحلیل و پرورش قوۀ استنباط و استدلال خود محرومند و این محرومیتْ حاصل ضعف دانشگاه است. از این روست که همچنان یافتن شواهد نه «مقدمۀ تحقیق» که «خود تحقیق» به شمار میرود، یا مقالهای که شواهدش را خود مؤلف یافته از مقالهای که شواهدش از راه جستوجوهای رایانهای به دست آمده (بهشرط یکسانی ارزش تحلیلی دو مقاله) ارزشمندتر به نظر میآید![۳]
آنچه موجب میشود یادداشتهای استاد علیاشرف صادقی برجسته و ارزشمند باشند، نه شواهد بسیار، که قوۀ استنباط نویسنده است. این شواهد، بدون آن احاطه و تبحر، به هیچ کار نمیآید. پژوهشگران دیگری نیز با استفاده از این پیکره بر دقت پژوهشهای خود افزودهاند و گاه گفتهاند و گاه نگفته! تکلیف آنها که نگفتهاند روشن است؛ اما آنها که گفتهاند گاه پژوهشی کردهاند که نشان قوۀ تحلیل و استنباط ایشان است و گاه «پژوهشگونهای» کردهاند که تنها نقطۀ قوتش دسترس داشتن به همین پیکره بوده است. اینکه پیکرۀ یادشده به دقت پژوهشهای گروه اول افزوده امر مبارکی است و البته بایسته است که هر اهل تحقیقی به این ابزار دسترسی داشته باشد. اما چگونه باید با آن گروه دیگر، که بدون قدرت تحلیل و استنباط شواهد را به تحقیق بدل میکنند، مبارزه کرد؟
گذار از «مطالعۀ صرف» (آنچه اکنون به دانشجویان آموختهمیشود) به «مطالعۀ منتهی به تحلیل» (آنچه باید به دانشجویان آموخت) فرایندی است که یکی از لوازم آن پذیرفتن این نکته است که: شاهد را رایانه هم میتواند بیابد، کار پژوهشگر تحلیل است. در این راستا، دو پرسش پیش میآید:
پرسش ۱: آیا ممکن است کسی بدون تسلط بر متون و مطالعۀ تحقیقات دیگران به توان تحلیل دست بیابد؟
- ظاهراً این «نه» محتاج توضیح نیست.
پرسش ۲: آیا ممکن است کسی بدون توان تحلیل و با در دست داشتن شواهد خود را صاحب تحلیل فرابنماید؟
- اگر از قوانین طبیعی بیاطلاع باشیم، ممکن است گوسالهپرست شویم. برای رسوا کردن سامری، ظاهراً بهتر است قوانین فیزیک را به همه بیاموزیم، نه آنکه آموزش فیزیک را تحریم (یا بدتر از آن، انحصاری) کنیم.
گذشته از آنکه محروم کردن افراد از حقوقشان، حتی با نیات خیرخواهانهای همچون دور داشتن آنان از فساد یا تنبلی، خلاف اصول آزادی انتخاب است، به نظر میرسد دفع فسادِ ناشی از انحصار راهی جز عمومی کردن امکانات ندارد؛ حال آنکه پیشگیری از فساد ناشی از توزیع یکسان امکانات (اگر واقعاً این امر منجر به فسادی شود!) راههای بسیار دارد که اگر ارادۀ شکستن انحصار وجود داشته باشد، میتوان بدانها اندیشید.
-پینوشتها-
۱. این فرض را با اطلاع از این نکته طرح میکنیم که چنین امری، در پژوهشهایی از این دست، تقریباً ناممکن است.
۲. طبعاً رشتههایی که موضوع پژوهشهایشان با پیکرۀ مورد نظر ارتباطی ندارد مورد بحث نیستند.
۳. روشن است که نویسندۀ مقالۀ نخست زحمت بیشتری کشیدهاست و برای نوشتن این مقاله (و نه الزاماً در کل) کتابهای بیشتری خوانده. طبعاً این امر موجب افزایش ارزش تحلیلها و استنباطهای او نمیشود.
کانال تلگرامی پویش دسترسی عمومی به پیکره
صفحههای مرتبط:
رویداد: درخواست جمعی از استادان و پژوهشگران برای دسترسی عمومی به پیکرۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
یادداشت: عمومی کردن دسترس به پیکرۀ متون فرهنگستان: بستن یا گشودن راه تقلب؟
یادداشت: هراس یا استقبال از فناوری؟