یادداشت: ننگ مقالۀ مشترک علمی ـ پژوهشی استاد راهنما با دانشجو در رشتههای علوم انسانی
۱۴ آذر ۱۳۹۹
ننگ مقالۀ مشترکِ علمی-پژوهشی استاد راهنما با دانشجو در رشتههای علوم انسانی
محسن شریفی صحی
متأسفانه الزام به نوشتن مقالۀ مشترک، آنهم با رتبهبندی تشریفاتیِ علمی-پژوهشی در دانشکدههای علوم انسانی، قانونی غلط و معلول تمایز قائل نشدن بین علوم تجربی و انسانی است؛ گرهزدن این مقالات به سرنوشت علمیِ استادان و دانشجویان آفات زیادی داشته که به برخی اشاره میکنم:
- منوط کردن افزایش مزایا، رتبه و حقوق استادان به داشتن مقالات علمی-پژوهشی.
این قانون مفسدهبرانگیز است. راه را برای پارتیبازی، باندبازی، مقالهسازی و سرقت ادبی باز میکند. این قبیل مفاسد علمی، معلول بازی کثیفی است که از طریق مجلات علمی-پژوهشی در دانشگاههای ما به راه افتادهاست. در کانال «گاهنامۀ ادبی»، بارها به موارد اینچنینی به شکل مصداقی اشاره کردهام. چنان که مدرّسی دانشگاهی، با دهها مقالۀ عموماً مشترک، سردبیر چندین نشریه و عضو هیئت تحریریۀ چندین نشریۀ دانشگاهی و غیردانشگاهی است و در سرقت ادبی و پختهخواری نیز ید طولایی دارد؛ اگر کسی متولیِ اجرای حدود الهی برای این سارق ادبی میشد، بیگمان، انگشتی برای ایشان باقی نمیماند!
- نام استاد راهنمای رسالهٔ دانشگاهی باید در مقالۀ مستخرج از رساله، بهعنوان نویسنده، آنهم نویسندۀ مسئول، ذکر شود.
یعنی، دانشجوی نگونبختی که دستکم یکی-دو سال برای رسالۀ ارشد و سه-چهار سال برای رسالۀ دکتری خود مطالعه میکند، زحمت میکشد و به قول دکتر شفیعی کدکنی، پس از مطالعه و تمرکز بر موضوعی خاص، از استاد خود نیز پیش میافتد و بیشتر میداند، باید مقالۀ خود را دودستی تقدیم استاد کند تا بتواند فارغالتحصیل شود! گاهی هم استادان محترم به یک مقاله بسنده نمیکنند و دانشجو را وادار میکنند بیش از یک مقالهٔ علمی-پژوهشی بهصورت مشترک منتشر کند. یعنی عضو هیئت علمی محترم دانشگاه ما با حاصل زحمت دانشجو و شاگرد خود افزایش حقوق دارد و با نردبان علمی شاگرد خویش ترقی میکند و دانشیار یا استادتمام میشود و پایه میگیرد! در هیچ مملکت متمدنی، استاد دانشگاه چنین ننگ و خفّتی را تحمل نخواهد کرد که در مملکت ما!
در نهایت هم، حاصل مقالۀ مشترک اگر خوب و علمی بود، تأثیر دم مسیحایی حضرت استاد است؛ اگر بد بود و قابل نقد، دانشجو بیسواد بودهاست! چنانکه این قبیل موارد نیز در «گاهنامۀ ادبی» مورد نقد واقع شدهاست.
استاد محترمی که برای راهنمایی پایاننامه، حقوق مادی و معنوی از دانشگاه دریافت میکند، ظلم میکند و ستم که خود را در نگارش مقالات دانشجویی سهیم میداند. در واقع، مگر استاد دانشگاه وظیفهای جز راهنمایی دانشجو دارد؟ پر کردن رزومۀ علمی با مقالات دیگران چه افتخاری دارد؟ این کار در کشورهای مترقّی جرم است.
میدانم که در برخی دانشگاهها و گروههای ادبیات، استادانی هستند که در مقابل این فساد، این ظلم، این جرم و این خفّت، ایستادگی کردهاند و میکنند؛ درود بر شرف و انسانیت و جوانمردی اینان!
دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در پارسیشناسی
صفحههای مرتبط
یادداشت: فساد دانشگاهی ناملموس
یادداشت: فساد بیدروغ، فساد بانقاب